پابوس عشق

ساخت وبلاگ
خون شد دل و خون به جوش آمد این جمله روا مدار برخیز معذورم دار اگر بگفتم در حالت اضطرار برخیز ای نرگس مست مست خفته وی دلبر خوش عذار برخیز زان چیز که بنده داند و تو پر کن قدح و بیار برخیز زان پیش که دل شکسته گردد ای دوست شکسته وار برخیز 1191 ماییم فداییان جانباز گستاخ و دلیر و جسم پرداز حیفست که جان پاک ما را باشد تن خاکسار انباز ز آغاز همه به آخر آیند ز آخر برویم ما به آغاز هین باز پرید جمله یاران شه باز بکوفت طبل شهباز شش سوی مپر بپر از آن سو کاندر دل تو رسید آواز هان ای دل خسته نقل ما را روزی دو سه ماندست می ساز گر خواری وگر عزیزی این جا زان سوست بقا و ملک و اعزاز مگشای پر سخن کز آن سو بی پر باشد همیشه پرواز پوست سخنست اینچ گفتم از پوست کی یافت مغز آن راز 1192 برخیز و صبوح را برانگیز جان بخش زمانه را و مستیز آمیخته باش با حریفان با آب شراب را میامیز یاد تو شراب و یاد ما آب ما چون سرخر تو همچو پالیز ای غم اجلت در این قنینه ست گر مردنت آرزوست مگریز مرگ نفس است در تجلی مرگ جعلست در عبربیز مجلس چمنیست و گل شکفته ای ساقی همچو سرو برخیز
پابوس عشق...
ما را در سایت پابوس عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alijoon akshayeman18395 بازدید : 354 تاريخ : چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت: 12:31